جدول جو
جدول جو

معنی خواجه نظام - جستجوی لغت در جدول جو

خواجه نظام
(خوا / خا جَ / جِ نِ)
دهی است از دهستان حومه شهرستان بم، این دهکده در جلگه قرار دارد با هوای گرم، آب آن از رودخانه و قنات و محصول آن غلات و پنبه و خرما و شغل اهالی زراعت و راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
خواجه نظام
(خوا / خا جَ / جِ نِ)
رجوع به نظام الملک وزیر ملکشاه سلجوقی شود:
وآن ملک را که بد ملکشه نام
بود دین پروری چو خواجه نظام.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سواره نظام
تصویر سواره نظام
قسمتی از ارتش که افراد آن دارای اسب باشند
فرهنگ فارسی عمید
(خِ / خَ نَ / نِ یِ نِ)
مخزنی که در آن اموال متعلق به ارتش جمعآوری میشود و از آن مخزن خرج می گردد
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ / رِ نِ)
سپاهیان سواره. قسمتی از سربازان که افراد آن سوار اسبند. مقابل پیاده نظام
لغت نامه دهخدا
(بُ زُ)
لقب خواجه نظام الملک. (تاج العروس از یادداشت دهخدا). لقب محدث جلیل نظام الملک حسن بن علی بن اسحاق بن عباس طوسی، مکنی به ابوعلی، صاحب نظامیۀ بغداد، متوفی در سنۀ 458 هجری قمری (یادداشت بخط دهخدا). رجوع به خواجه نظام الملک شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن داود ملقب به نظام الدین (خواجه). از وزرای میرزا شاهرخ. مؤلف حبیب السیر آرد: در شهور سنۀ تسععشروثمانمائه میرزا بایسنقر بعضی از اطوار ناپسندیدۀاو (سید فخرالدین وزیر) را معلوم نمود وخواجه نظام الدین احمد بن داود را شریکش ساخته بمنصب وزارت نصب فرمود و چون خواجه احمد بن داود بحدّت طبع و لطافت ذهن اتصاف داشت باندک زمانی بر کماهی مهمات و معاملات سید فخرالدین وقوف یافت گاهی بجدّ و احیانا بهزل سخنان غریب و کلمات عجیب در سید میپرداخت و دست سید از وفور تغلب کوتاه گشته از غصۀ این قصه بی آرام شد و نیز خوندمیر گوید: در اوایل ایام سلطنت خاقان سعید (شاهرخ) خواجه غیاث الدین سالار سمنانی و سید فخرالدین احمد بن داود گاهی به استقلال و گاهی بشرکت بمنصب وزارت سرافراز بودند... و چون خواجه احمد داود به عالم آخرت انتقال فرمود خواجه غیاث الدین پیراحمد در آن امر استقلال یافت. رجوع بحبط 2 صص 179- 194 و ص 208 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سواره نظام
تصویر سواره نظام
قسمتی از سربازان که افراد آن سوار اسبند، مقابل پیاده نظام
فرهنگ لغت هوشیار